* مامان ، ما فقیر شدیم؟ زویا همیشه به نیکولاس حقیقت را گفته بود + بله فقیر شدیم. دیگر یک خانه بزرگ و چند تا ماشین نخواهیم داشت. اما تمام چیزهای مهم را داریم .جز پدرت. اما عزیزم ، یکدیگر را داریم. و همیشه در کنار هم خواهیم بود. یادت هست از روزگار تبعید نیکولاس (تزار بزرگ روسیه) و الکساندرا و بچه ها به سیبری ، چه چیزهایی برایت تعریف کردم؟ آن ها خیلی شجاع بودن و همه چیز را یک ماجرا می دانستند.آن ها همواره به یاد داشتند آنچه اهمیت دارد این است که در کنار 24- با درد بساز؛ چون دوای تو منم... در کس منگر که آشنای تو منم...
22- آمد بهار جانها ای شاخ تر به رقص آ
21 - در باب خرده و کلانی که هر زندگی سالمی دارد...
ها ,، ,نیکولاس ,یک ,فقیر ,داریم ,را داریم ,در کنار ,آن ها ,کردم؟ آن ,تعریف کردم؟
درباره این سایت